به نظر من تصور یک کودک از خدا و ماهیت اون می تواند تاثیر زیادی روی سبک زندگی و آینده آن کودک داشته باشد، مخصوصا اینکه آمادگی کودک را در یادگیری و انجام دستورات مذهبی بعدی چقدر آماده میکند.
با توجه به گفت و گویی که با چند کودک 6-7 ساله داشتم متوجه شدم که جدا از الگوی تربیتی مادر و پدر، محیط و رسانه هم تاثیر زیادی بر شناخت آنها از خدا دارد. در این میان، بین 5 کودک تنها یک نفر از انها ذکر کرد که نمیداند خدا دقیقا چه شکلی است و بقیه برای خدا صورتی زرد و لباسی سبز قائل شدن.
با کمی دقت بر روی این نظر میتوان دریافت که علت انتخاب این رنگ در کارتون ها و انیمیشن هایی هست که بچه ها میبینند؛ چرا که در کارتون ها امامان را با لباس یکسره ی سبز که صورت آنها با نور زرد پوشیده شده، نشان میدهند و از آنجا که کودکان خدا را گاهی شبیه به آدم تصور میکنند در نتیجه مشخصات ظاهری امامان را هم برای خدا انتخاب می کنند.
مورد دیگری که ذهن من رو درگیر کرد این بود که کودکان دو ویژگی انسانی را برای خدا می گفتند. این دو ویژگی شامل مهربانی و بزرگی هست.
به نظر من منشاء شکل گیری این تصور که "خدا خیلی مهربونه و مارو دوست داره " به این برمیگردد که والدین آن کودک به عنوان نزدیک ترین افرادی که نسبت به او هستند و همچنین منبع احساسات و عاطفه اند چقد نیازهای کودک را برطرف میکنند؟ صمیمیت رابطه ای که با کودک خود دارند تا چه اندازه است؟
به خواسته های او توجه میکنند؟
نحوه واکنش و رفتار آنها در مواجه با زمانی که کودک مرتکب خطایی شده چگونه است؟
پاسخ اینها میتواند به شناخت کودک کمک کند.
دومین ویژگی بزرگ بودن است که خب به نظر من زمانی که کودک خود را از نظر ظاهری با والدین مقایسه میکند این نتیجه را میگیرد و گاهی وقت ها هم میتواند نشان از لین باشد که کودک فکر میکند کسی که همه ی این دنیا را آفریده پس وما باید خیلی خیلی از ما بزرگتر و قویتر باشد.
پس در واقع نماد بزرگی خدا هم میشود آسمان چرا که نمیتوانند اندازه ی برای بزرگی آسمان بیان کنند.
مورد دیگری که در جواب این کودکان برای من جالب بود این است که آنها خیلی از مشخصات و ویژگی هایی را که برای خدا بیان کردند به عنوان یک قانون برای خود دارند و تغیر نمیدهند.
اینکه خدا را بزرگ میدانند یا خانه ی او را در قلب ادم و یا مکان دیگری در نظر میگیرند ، این باور آنها را آشفته و نگران نمیکنند.
در واقع فکر میکنم انها این مشخصات را دریافت میکنند و مانند یک قانون به عنوان مثال اینکه شب ها قبل خواب باید مسواک بزنی، قبول میکنند و بعد دنبال ادامه بازی و سرگرمی های خود می روند.
هر چند که بی شک آن خدا می تواند در بازی ها و نقاشی های ان کودک خود را نشان دهد.
درباره این سایت